یکی از موضوعات مهم زبان انگلیسی که برای بسیاری از زبانآموزان، مخصوصا زبانآموزان مبتدی چالش برانگیز است، کسب شناختی صحیح درباره افعال دو قسمتی یا phrasal verbs است. به همین خاطر در این گفتار با یکدیگر بعضی از مهمترین افعال دو قسمتی با bump را مورد بررسی قرار میدهیم.
منظور از افعال دو قسمتی با bump دستهای از افعالاند که دارای دو بخش، یکی فعل یعنی bump و دیگری حرف اضافه هستند. و ترکیب این دو قسمت است که معنایی مستقل از هر کدام از دو بخش را تولید میکند.
بخوانید: آشنایی با فعلهای دو قسمتی یا Phrasal Verbs
پیش از بررسی افعال دو قسمتی با bump مناسب است معنای خود این فعل را بررسی کنیم. فعل bump دارای معانی متعددی است. مهمترین آنها «به چیزی برخورد ناگهانی کردن» است. کاربرد این فعل به صورت تنها بسیار نادر است و معمولا در قالب افعال دو قسمتی به کار میرود. مثال:
Joe didn’t see the table and bumped into it.
«جو میز را ندید و با آن برخورد کرد.»
در ادامه با هم تعدادی از افعال دو قسمتی که با bump ساخته شدهاند را مورد بررسی قرار میدهیم. توجه داشته باشید که این افعال دو قسمتی با bump ممکن است معانی بیشتری داشته باشند.
این فعل به صورت bump against something/somebody مورد استفاده قرار میگیرد. معنای این فعل «به کسی یا چیزی به طور مستقیم اصابت و برخورد کردن» است. مثال:
We were both running and bumped against each other.
«هر دو ما در حال دویدن بودیم و ناگهان به صورت رو در رو با هم برخورد کردیم.»
این فعل که فعلی غیر رسمی به حساب میآید به صورت bump something down/up some place به کار میرود. معنای این فعل «جسمی را کشانکشان و به دشواری از جایی بالا یا پایین بردن» است. مثال:
The old lady was bumping her luggage down the stairs.
«آن پیرزن چمدانش را به سختی از پلهها پایین میبرد.»
این فعل نیز به صورت bump into something/somebody به کار میرود. معنای این فعل «برخورد کردن با چیزی یا کسی (به این صورت که برخورد شونده ثابت است)» میباشد. مثال:
Norma was a clumsy girl and always bumped into furniture.
«نورما دختری دست و پا چلفتی بود و همیشه به لوازم منزل برخورد میکرد.»
کاربرد این فعل به صورت bump something on something else است. معنای این کاربرد «چیزی را روی چیزی دیگر کوبیدن» است. مثال:
He was so angry that he bumped his head on the table.
«او چنان عصبانی بود که سرش را روی میز کوبید.»
کاربرد این فعل به صورت bump off someone است. معنای این فعل «کسی را به قتل رساندن» است. مثال:
Most criminals get bumped off by their own people.
«بسیاری از مجرمین توسط همکاران خودشان به قتل میرسند.»
بخوانید: اسمهای قابل شمارش و اسمهای غیر شمارش در زبان انگلیسی و اهمیت آنها را بشناسید.
نحوه استفاده از این فعل به صورت bump up something است. معنای این فعل «اندازه چیزی را افزایش دادن» است. مثال:
The music volume was too low. Please bump it up.
«صدای موزیک خیلی کم است. لطفا زیادش کن.»
The government has really bumped up the prices.
«دولت قیمتها را شدیدا افزایش داده است.»
مرجع آگهی های استخدامی...برچسب : نویسنده : استخدام کار estekhdamha بازدید : 224